از دورترین فاصله ها به هم رسیده ایم...
دیشب گفتی من تکیه گاهتم.... یاد شعر یاس افتادم: تو که میدونستی من تکیه گاه محکمتم بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتـــــــــــم من که هر دقیقه م وابسته به دقیقه ی تو بود من که حتی لباس تنم به سلیقه ی تو بود.... آقای عماد صابری!!!!!!!!!!! تازه دیشب فهمیدم وقتی اون شب تو نیم ازت پرسیدم فامیلیت چیه و گفتی حدس بزن، گفتم"صابری" چرا اونقد تعجب کردی و گفتی این فامیلیو از کجا بلدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من هیچ وقت نمیدونستم فامیلی "مینا"، صابری بوده!!!! دیشب کنارت نشستم تا خوابت ببره... گرمت بود، عرق کرده بودی نمیدونم چی خواب میدیدی صورتتو باد میزدم تا خنک شی و آروم بخوابی آره! با اینکه خوابو از چشمام بردی، هنوزم میخوام آروم بخوابی.... خدایا به حق همین روز اول رجب، دلمو آروم کن خودت که داری مبینی! بی تعارف، دارم دیوونه میشم!!!
نظرات شما عزیزان:
Design By : RoozGozar.com |